ایران بر اساس راهبرد اصولی خود در گسترش همکاریها و مراودات با همسایگان، روابطش با پاکستان را به سطح راهبردی رسانده است. این موضوع که در سالهای گذشته با حملات امنیتی مشترک ایران و پاکستان به مواضع تروریستها و تجزیهطلبان قوت گرفت، بعد از جنگ ۱۲ روزه شتاب بیشتری پیدا کرده است.
بعد از سفر مسعود پزشکیان و محمدباقر قالیباف به پاکستان، اکنون سفر علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، نشان از این دارد که همکاریها به مرحله جدید و عمیقتری وارد شده است. پاکستان در روزهای جنگ، حسن همجواری را به جا آورد و مردم و مقامات دولتی حمایتهایی چشمگیر را بلافاصله بعد از حمله رژیم صهیونیستی، از ایران به عمل آوردند. به طور دقیقتر، همپوشانی موضع ایران و پاکستان در مخالفت با رژیم صهیونیستی و همچنین تاریخچه نزدیک و قرابتهای مذهبی و قومی دو کشور، زمینهساز توسعه مناسبات در سطوح دولتی و مردمی است.
موضع کشور پاکستان از ابتدای تأسیس رژیم صهیونیستی، حمایت از فلسطین بوده و دولتمردان پاکستانی در سطوح مختلف هرگونه گمانهزنی برای به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی را بیاساس خواندهاند. استقبال کم نظیر مردم پاکستان از مقامات ایرانی پس از جنگ ۱۲ روزه نیز گواه همدلی و قرابت ذهنی مردم پاکستان با ایرانیان در مواجهه با رژیم صهیونیستی است. بنابراین، این نقطه مشترک که هم در سیاست و هم در جامعه وجود دارد، میتواند منبعی برای تصمیمات جدیتر در مقابله با سیاستهای تنشزای اسرائیل و امریکا باشد. همانطور که رئیس مجلس پیشتر گفته بود، بدون شک ایران و پاکستان به دلیل منافع مشترک متعدد میتوانند با همکاری یکدیگر در مقابل زیادهخواهیهای رژیم صهیونیستی و حامیانش بایستند. تحلیلگران پاکستانی معتقدند که همکاری نزدیکتر پاکستان و ایران برای تأمین منافع مشترک در یک محیط ژئوپلیتیکی در حال تغییر که هر دو کشور با تهدیدات مشترک، از جمله از سوی اسرائیل، روبهرو هستند، حیاتی است. آنها تأکید دارند که همبستگی پاکستان با ایران صرفاً نمادین نیست، بلکه ریشه در روابط دیرینه و نگرانیهای راهبردی متقابل دارد.
با توجه به سیاستهای تنشزا و بیثباتکننده امریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه، ایران به طور هوشمندانه، نه تنها در صدد توسعه و تحکیم روابط خود با کشورهای منطقه است، بلکه در سطحی کلانتر در تکاپوی بازسازی روابط تمامی کشورهای منطقه بر اساس صلح و آرامش است. ایران همواره برای برقراری ثبات در منطقه و مهار دستهای بازیگران مداخلهگر، از همه ظرفیتهای موجود استفاده کرده و حتی به تنهایی برای آن هزینه داده است. جنگ در سوریه و مهار تروریستهایی که کل جهان را تهدید میکردند، نمونهای از اقداماتی است که ایران با صرف هزینههای نظامی و جانی، در جهت احیای آرامش، نه تنها در منطقه که در جهان متقبل شد.
بر همین اساس، ایران در مناقشه اخیر پاکستان و افغانستان برای ایفای نقش میانجی در ژئوپلیتیک منطقه میانی آسیا وارد میدان شد، چراکه امریکا در تلاش است با بیثبات کردن مناطق کلیدی مانند جنوب آسیا، غرب آسیا و دریای چین جنوبی، روند انتقال قدرت جهانی از غرب به شرق را مختل کنند.
برهمین اساس، ایران در حال آمادهسازی زمینههای برگزاری نشستی مهم برای کاهش و حلو فصل تنشهای اخیر میان افغانستان و پاکستان در اواسط ماه آینده میلادی است. سفر لاریجانی نیز در بحبوحههای تنشهای بین این دو کشور نیز نشان از تلاش چندوجهی ایران برای حل و فصل موضوع دارد. از آنجا که ایران تلاش دارد سازوکارهایی را با مشارکت فعال دیگر بازیگران برای حل بحرانهای موجود برقرار کند، از همه کشورهای همسایه افغانستان و روسیه برای حضور در تهران دعوت کرده است.
علاوه بر موضوع فوق، ایران همچنین میتواند با توجه به دغدغههایی که در پاکستان در مورد مسائل دیگری، چون حل و فصل اختلافات فلسطین و کشمیر وجود دارد، ابتکاراتی را به طور مشترک به کار گیرد. مثلاً سناتور حسین، وزیر سابق اطلاعات و رئیس کمیتههای امور خارجه و دفاع سنای پاکستان، با توجه به ضرورت رسیدگی به مسائل مرتبط با فلسطین و کشمیر، از هر دو طرف خواست به طور مشترک روی بحرانهای منطقهای حلنشده کار کنند. این موضوعات، نشاندهنده پویایی و مقبولیت دیپلماسی ایران در میان کشورهای منطقه است که به توسعه نقشآفرینی ایران به عنوان یک قدرت میانجی در مسائل منطقهای منجر شده است.
ایران با توجه به تجربههای بدخیم روابط با غرب به ویژه با کشورهای اروپایی، محوریت سیاست خارجه خود را توسعه همکاری با کشورهای همسایه و منطقه قرار داد. با وجود تحریمهای متوالی و تلاش امریکا برای انزوای منطقهای، این سیاست تهاجمی و کارآمد محسوب میشود. در همین راستا، گسترش همکاری با پاکستان در زمینههای اقتصادی، امنیتی، توسعه کریدورها، اجتماعی و ... میتواند در زمینه دور زدن تحریمها و بیاثر کردن تهدیدات غرب مؤثر واقع شود. به گفته کارشناسان پاکستانی، چالشهای دوجانبه حل نشده، به ویژه در مدیریت مرزها، بخشی از موانع اصلی جریان تجارت بین دو کشور هستند که باید تدابیری برای رفع آنها اندیشیده شود.
علاوه بر آن، فقدان کانالهای بانکی رسمی مؤثر نیز موجب توقف همکاریهای اقتصادی شده است. اما اهمیت روابط با کشورهای منطقه تنها به دلایلی، چون دور زدن تحریمها و کم اثر کردن تهدیدات دشمن ختم نمیشود و روند گذار نظم بینالمللی به سمت چند قطبی شدن، این امر را ضرورت میبخشد. شاخصهای نظم جدید نشان میدهد که قدرتهای بزرگ در این نظم جدید تعیین کننده نیستند و یکجانبهگرایی جای خود را به همگرایی و همکاریهای منطقهای و بینالمللی میدهد. از این رو، به جای ارتباط با قدرتهای بزرگ، ارتباط با کشورهای کوچک و منطقهای که نقش تعیین کنندهای خواهند داشت، اولویت مییابد. از این رو، میتوان گفت که سیاست ایران مبتنی بر توسعه مناسبات و تحکیم روابط با کشورهای منطقه، به ویژه همسایگان، به طور خردمندانهای در حال پیشبینی آینده و تعیین نقش سازنده خود در نظم جدید بینالمللی است.